۴۰ روزه برنامه ریختم
خبر مرگ صدام برم شب آفتابی اما همه عالم دست به دست هم دادن که دیشب نتونم برم
حالم از همه چی به هم می خوره
تنهام بدون تنهایی
دورم کلی آدمه بدون این که کسی بفهمه منو
خسته شدم از بس همه گفتن شکر کن
برای چیزایی که می خوام یه بند دارم التماس می کنم هیچی ام نمی گیرم بازم التماس
همین جور این دور بی نتیجه ادامه داره
چرا هیچ کس منو دوست نداره؟ حتا خدا!
سلام.
خوبی؟
آدم وقتی که میمیره آزاد میشه .آزاد آزاد .
دیگه نه از عشق خبری هست نه از غم . نه از پول و نه از
...........
آپم بدو بیا. منتظرتما
الهی
خدا همه بنده هاش رو دوست داره
حالا اشکال نداره
برنامه جدید بریز
وقت زیاده
برنامه جالبی بود
اشکال نداره اپل
چیزیه که شده کاریش نمیشه کرد
عزیزم من دوستت دارم و دائم بهت سر میزنم
ناراحت نباش
به بهترین ها فکر کن اونها مال تواند
خیلی غمگین شدیا
قبلا پر از شور و شوق بودی
انقدر غصه نخور
زیبا صمیمی مختصر و مفید ......اینها چیزهائی بود که من از وبلاگت فهمیدم....موفق باشی...بچه هاتو ببوس
چرا فکر میکنی کسی همراهت نیست و دوستت نداره تو یه عالمه دوست مثل ما داری عزیزم
اپل لیدی جون میشه در مورد شب آفتابی یه خرده برام توضیح بدی
انسانها دو دسته اند و هر دو دسته هم فقط به خودشون میاندیشند . من هم به تنهایی محکوم
عزیز دلم ؟
اپلی؟
چی شده خانومی من ؟
الهی فدات شم این جوری نگو
کاش می تونستم کمکت کنم گلم
خوشحالم کردی
بالاخره رفتی
خوش گذشت نه؟
پس چرا پستی ازش نذاشتی
بقیه از نگرانی در بیان
دخترم واقعا باهوشی... جوابت رو تو نظرات وبم گذاشتم
چرا ناراحتی؟؟؟؟؟؟؟
منم کلی حالم گرفته شد.... هم به خاطر خودم هم بیشتر به خاطر برنامه شما که به هم ریخت