به خاطر شوهرت از دست خودت گریه ات بگیره .....
عصر که شد بعد از دعوای صبح شوهرتو ببوسی انگار نه انگار .....
از صبح بری سر کلاس ساعت ۳ برگردی خونه و تا ۵ و نیم گشنه منتظر شوهرت بمونی
به تو بگن خانوم X به شوهرت هم بگن آقای خانوم X
همه ی غصه ها دلخوشی ها تحمل ها سکوت ها لبخند ها گریه ها همه ی زندگیت مردت باشه
پسرت بهت بگه مامان ٫ بابا اصلا حس مادری نداره
بری برای پسرت که تازه راه افتاده دمپایی جک و چواد بخری
روزهای آخر انتظار برای مامان شدنت
دلت برای اونی که اهلیت کرده تنگ شده باشه
از بی عشقی جلوه های عشق آدمای دیگه رو ببینی
بعد حسودیت بشه بعد برای همه شون دعا کنی
¤ برای خواهرت که دیگه خواهری که می شناختیش
¤ برای دوست جونت که دیگه دوست جونی که می شناختیش نیست
¤ : آدرس وبلاگ به دلیل مسائل امنیتی حذف
گریه دارم
کسی نمی تونه حدس بزنه چرا!
زور نزن
یه پسره عاشق دختر همسایمون شده
از اول هفته ساعت ۴ تا ۵ میاد براش آواز می خونه
الانم نیم ساعته تو ماشینش نشسته آهنگ تایتانیک گذاشته
خودشم باهاش می خونه
سلام دوستام
علاوه بر اون آدم پست قبلی خواهرم هم این جا و بلد شده!
دیشب اولین شبی بود که پست نذاشتم دلم می خواست این قدر
متاسفم که این اتفاق افتاد
یکی از کسانی که به خاطر برخورد تحقیر آمیزش هرگز دلم نمی خواست بفهمه این جا رو دارم
فهمیده و پیام خصوصی داده : دختر عقده ایی ترشیده
این کل پیامش بود
متاسفم که دیگه نمی تونم این جا رو داشته باشم
شاید هم هر روز یه پست خالی بذارم
چون این جا و دوستای جدید مجازیم رو دوست دارم جدی جدی
بهتون هم سر می زنم
برام کامنت بذارین
می خونم