از پسره ی احمق عوضی همسایه روبرویی متنفرم
از پسره ی روانی همسایه بالایی متنفرم
از پسره ی خودشیفته ی همسایه یکی مونده به بالاپشت بوم منزجرم
و ....
اولی چون دیشبم مث خیلی وقتا که مامان باباش خونه نیستن و افسار پاره میکنه ۲ نصفه شب تا ۴ راک گذاشته بود خود خل و چلشم می خوند از بس بلند بود کل خیابون رو صدا برداشته بود
باقیشونم بعدا دلیلاشو می گم
من ۲ شبه گریه می کنم
من حسود نیستم
من هیچ راهی ندارم
من آرزوی مرگ می کنم روزی دست کم ۲۰ بار
عجب همسایه هایی....
اسمش حسودی نیست واقعا؛
یه حسه دیگه، طبیعیه، ما نمیخوایم باشه اما میاد.....
درکت می کنم دوستم