۱۶۴

 گاهی پختن غذا یا دم کردن چای آخر لذت دنیاست

شاید هم همیشه هست و من نمیبینم

۱۶۳

به جهنم 

 

اینم مثل بقیه چیزها 

 

دوست ندارم ولش کنم ولی وقتی از ۵۵ نمره میشم ۳۱ معلومه که استاد فاتحمو می خونه  

 

برای فکر کنم ۲مین بار تو عمرم تقلب کردم 

عذاب وجدان تقلب به کنار نتیجش هم این!

 

به درک 

به اسفل السافلین 

خسته شدم از بس برای هر چیزی خواستم جون کندم  

آخرشم مثل یه گوجه کوبیده شده تو دیوار شدم 

 و خیلی از بقیه هایی که خیلی هم جون نکندن رفتن رو کله ی من وایسادن 

 

بذار خرخونا برن ترم بعد 

هی هم عشق کنن با دلبریاشون 

تا استاد میگه کی خستست ؟  

با جیغ جیغاشون کلاسو بکنن عین حموم زنونه بگن : دشمن! 

 

نه من خستم خسته ی خسته  

دشمن هم خودتی عوضی بی سواد که حتا نمی دونی استر اسمه نه فعل! 

ادامه مطلب ...

۱۶۲

دلم تنگ شده 

 

برای کلاس ۵ ام دبستان 

برای تارو میساکی 

 برای چیپس کیلویی های خیابون جیحون

برای بستنی لبه ماتیکی 

برای آکواریوم کیش  

برای نشستن روی صندوق ماشین تو جاده ی سیاهکل

 

برای روزهای قدیمی خوش

۱۶۱

عین بچه مدرسه ای ها شده بودم امسال 

حالا این ترم که واحدام خیلی کم شده چی کار کنم 

 

غصه دارم