۶۸

دیشب جشن عقد داداش یه دوست با یه دوست دیگه بود 

اولین تجربه اجرائیمو داشتم  

دفعه اول تو عمرم بود که 

قند سابوندم 

گفتم عروس رفته گل بچینه 

کادو جمع کردم 

ووووووووووو خیلی باحال بود 

 

 

دوست جونم لباسش ۲ بار پکید خیلی خسته شد هم خواهر شوهر  

همش سر پا بود 

 

دوست جدیدمم که عروس باشه (از ماه رمضون اشنا شدیم بعدم الان دوستیم دیگه) 

لهیدیده بود بیچاره از بس رنگ و وارنگ عکس انداخت 

 

کلا خوب بود 

ولی هیچ وقت برای من نیست

۵۸

نوت بوک دیشب سوخت 

مانیتور امشب  

ته کفشم جر خرد پام پر ار آب شد 

بی پولم 

 

نون خشکیه  

نمکیه 

دمپائی پاره خریداریم 

 

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم 

 

شماره حسابمو بدم 

لطفا نفری ۱۰۰ تومن بریزین که مشکلات حل شه 

 

این قضیه ی شماره حسابو حنانه گفتاااااااا

۵۵

 

می فرستم باز دوباره توی نامه ها ستاره 

برای رهایی من عشق تو بر من بباره 

می دونم هنوز همونی ..... 

 

 

******************************** 

 

آقا اجازه؟! من بنویسم برای تو 

دارایی ام تویی دل و جانم فدای تو 

می خوانمت به حرمت آوای قدسی ات 

جان می دهد به ما نفس آشنای تو 

وفتی طلوع کنی از پشت ابرها 

گل می کند زمین و زمان زیر پای تو 

برگرد آخرین سفری را که رفته ای 

تب کرده اند هر دو جهان برای تو 

برگرد تا گره بخورد لحظه ای به هم 

فریاد گریه های من و های های تو 

آقا بیا که هر کسی از اه می رسد 

سر می دهد طنین اناالحق به جای تو 

تنها خودت شفاعتمان کن که این طلسم 

وا می شود به معجزه ی ربنای تو 

 

 

                                                                                      سمن 

 

۴۴

 

ا 

 

مثل 

 

امنیت 

 

ا 

 

مثل 

 

آرامش 

 

ا 

 

مثل  

 

تو 

 


 اون بالایی یهو اومد 

اینم مهم ترین اتفاقات روز

 

امروز با آقا معلم ریاضیم رفتیم پارک درس خوندیم خندیدیم هم ! 

بله! 

خوش هم گذشت !