کاش میشد همه ی زندگی رو بالا بیاری و تخت بخوابیییییییییییی
..... ااا مم مم مممم مممم
دستاتو بده نون بیار کباب ببر
...... اااااااا ممممممممممممم مممم
می دونی فکر کنم دوستت دارم
اااا دستم
خب منم دوستت دارم
برا همین حالا دست تو کباب دست من نون
به خاطر شوهرت از دست خودت گریه ات بگیره .....
عصر که شد بعد از دعوای صبح شوهرتو ببوسی انگار نه انگار .....
از صبح بری سر کلاس ساعت ۳ برگردی خونه و تا ۵ و نیم گشنه منتظر شوهرت بمونی
به تو بگن خانوم X به شوهرت هم بگن آقای خانوم X
همه ی غصه ها دلخوشی ها تحمل ها سکوت ها لبخند ها گریه ها همه ی زندگیت مردت باشه
پسرت بهت بگه مامان ٫ بابا اصلا حس مادری نداره
بری برای پسرت که تازه راه افتاده دمپایی جک و چواد بخری
روزهای آخر انتظار برای مامان شدنت
دلت برای اونی که اهلیت کرده تنگ شده باشه
از بی عشقی جلوه های عشق آدمای دیگه رو ببینی
بعد حسودیت بشه بعد برای همه شون دعا کنی
¤ برای خواهرت که دیگه خواهری که می شناختیش
¤ برای دوست جونت که دیگه دوست جونی که می شناختیش نیست
¤ : آدرس وبلاگ به دلیل مسائل امنیتی حذف