-
۱۵۶
پنجشنبه 3 شهریور 1390 17:44
دور موندن از کسی که باید قدماتو جای پاش بگذاری هم سخته هم ترسناک
-
۱۵۵
پنجشنبه 3 شهریور 1390 00:12
می ترسم از چیزی به اسم آبرو و ریختنش!
-
۱۵۴
دوشنبه 31 مرداد 1390 19:09
دیشب بنا به روایات به احتمال دومین شبی است که شب قدر بوده طبق معمول هر سال هم خیلی ها این شب رو احیا می گیرن دیشب ولی یه اتفاقی برای من افتاد شبیه سکینه القلب من قبل از مراسم قرآن به سر عادت دارم که چشمامو ببندم و از خدا بخوام حرفی که باید ازش بشنوم رو توی صفحه ای که باز می کنم برام بذاره خب دیشب برام حیرت آور هم بود...
-
۱۵۳
یکشنبه 30 مرداد 1390 18:59
خونه دوست جون اینا همه خستن ازما
-
۱۵۲
یکشنبه 30 مرداد 1390 01:44
یاصانع کل مصنوع ...... یا خیر حبیب و محبوب ....... یا رب البیت الحرام ....... یا خالق ذکر و الانثی ...... یا قادر علی کلی شیئ ........................................................................... خدایا این شب های نورانی لطیف که من آرامششو می بینم و بیشتر بنده هات عزا و غم من همش یاد توام خدایا وسط این همه ناله و...
-
۱۵۱
پنجشنبه 27 مرداد 1390 22:50
نمی خواد پس خفه شو اپل
-
۱۵۰
چهارشنبه 26 مرداد 1390 13:45
ثانیه ای ۵۶ بار بغض می کنم روزی ۲بار گریه ....
-
۱۴۹
دوشنبه 24 مرداد 1390 15:16
از همه ی بدبختیای دنیا که همش باید باهاشون کنار بیام متنفرمممممممممممممممم خدای بد نمی ذاری نصفه نفس از نای پایین بره بعدش بدبختی بعدی رو بفرستی منم که آخرش جام ته جهنمه هم این دنیات هم اون دنیات خدایی دیگه حالت از ریختم بهم می خوره هر چی آشغال و ته مونده است می ریزی سر من برای خوب بودن و خوب شدن پدرجون دعا کنین...
-
۱۴۸
یکشنبه 23 مرداد 1390 14:47
دلم درد می کنه دلم شکمم نه
-
۱۴۷
چهارشنبه 19 مرداد 1390 16:21
یه نفر که دوسم داشت بهم اولتیماتوم داد شایدم بیشتر از اولتیماتوم ... نمی دونم تبعات سنمه یا اتفاق دیگه ای افتاده خیلی سخت می تونم آدما رو دوست داشته باشم و تقریبا مطمئنم نمی تونم عاشق بشم و این خیلی بده حس سختی زیادی خوب نیست کاش همه چیز مثل ۷ / ۸ سال پیش بود با علمی که الان نسبت به آدما دارم می تونستم خیلی موفق تر...
-
۱۴۶
شنبه 15 مرداد 1390 15:14
از پسره ی احمق عوضی همسایه روبرویی متنفرم از پسره ی روانی همسایه بالایی متنفرم از پسره ی خودشیفته ی همسایه یکی مونده به بالاپشت بوم منزجرم و .... اولی چون دیشبم مث خیلی وقتا که مامان باباش خونه نیستن و افسار پاره میکنه ۲ نصفه شب تا ۴ راک گذاشته بود خود خل و چلشم می خوند از بس بلند بود کل خیابون رو صدا برداشته بود...
-
۱۴۵
پنجشنبه 13 مرداد 1390 22:30
دیشب شب بدی بود هر چند شاید واقعا پیش بیاد خواب دیدم خواهرم بچه دار شده و اومدن خونه ی ما بچش ۳ سالشه اومده در اتاق منو باز کرده و اومده پریده روی شکم من و داره بالا پایین می پره و دست می زنه و میخنده و بلند بلند میگه مامان مامان بابا مامان بزرگ بیایین بیایین هورا هوورررررررررررررراااااااااا خاله مرده خاله مرده دلم...
-
۱۴۴
چهارشنبه 12 مرداد 1390 13:07
نه فقط توی دنیای واقعی توی دنیای مجازی هم بی مخاطبم زندگی سخت می گذره بدیش اینه حق گله و شکایت نداری ماه مبارک مبارک
-
۱۴۳
شنبه 8 مرداد 1390 00:21
مثل حریر مثل نسیم من چه قدر محتاجتم وسط این همه خستگی و دوئیدن کاش میشد وقتی عبور می کنی منو شکل یه تخته سنگ نبینی سخت سرد بی احساس کاش یادت بیاد هر کس دنیا با زور خرقه پوشش می کنه سنگ نیست ... .........
-
۱۴۲
یکشنبه 26 تیر 1390 22:26
تولد امام زمان و تولدم و عقد خواهرم مبارک
-
۱۴۱
چهارشنبه 22 تیر 1390 20:33
دلمان برای بابایمان تنگ شده خدا رو شکر که مادرمان بالای سرمان هستند الحمدلله که هیچ کس که دوستمان داشته باشد و دوست داشته باشیم کله اش را روی بالشمان بگذارد و با حتا نیمی از موارد مورد نظر ما مطابق باشد وجود خارجی ندارد! فعلا! ۴روز مانده نیمه ی دوم دهه ی سوم عمرمان به پایان برسد هدیه تولدم برای خودم چند مدل محصول ضد...
-
۱۴۰
چهارشنبه 15 تیر 1390 19:02
ریاضی یک ۸ فیزیک یک ۱۰ شیمی ۷ -------------------- وضعیت ترم: مشروط
-
۱۳۹
یکشنبه 12 تیر 1390 23:19
کاش میشد همه ی کار ها رو توی خواب انجام داد هاااااااااااااااااااااآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمممممممممممم
-
۱۳۸
دوشنبه 6 تیر 1390 17:17
خواهرم عروس شد مامانم حاجی شکر خدا و به خاطر خیلی چیزها من این ترم احتمالا مشروط! همشم آدما زنگ می زنن بیان خونمون کیلیلیلی ولی ما پسرهای مربوطه را دوست نداریم
-
۱۳۷
چهارشنبه 1 تیر 1390 09:37
این روز ها که می گذرند پر از دغدغه و درگیری و دلشوره های شیرین و تندند شیرین هایش برای من بیشتر از من مامانم و بیشتر از ما خواهرم تندهایش کمی برای مامانم کمی خواهرم و بیشتر از بقیه من از تشرف به بیت الحرام خانه امتحان ترم دندانپزشکی رادیولوژی تا رنگ دسته ی پوست کن کش خمیر پیراشکی تاریخ کارت استخر
-
۱۳۶
جمعه 20 خرداد 1390 23:36
خدایا به خاطر داشتن خانواده ازت ممنونم
-
۱۳۵
شنبه 14 خرداد 1390 01:09
ستاره ها نفهته اند در آسمان ابری .... هوای گریه با من هوای گریه با من
-
۱۳۴
سهشنبه 10 خرداد 1390 21:36
درد . . . . . درد . . . . . درد . . . . . درد . . . . . .......................................................
-
۱۳۳
یکشنبه 8 خرداد 1390 12:36
هر چند هزار تا می تونید یا جواد برام بگید
-
۱۳۲
پنجشنبه 5 خرداد 1390 14:14
روزم که روزم نیست کادو گرفتم: یه قاشق عسل خوری سه تا خودکار یه بسته دستمال کاغذی یه ماگ از طرف شوشوی خواهرمان یه ساندویچ کوکتل و یه نصفه کرانچی که چسبید بهم قاسم پست قبلی یه عوضیه دعا کنین پولایی که به اسم ما گرفته پس بده وگرنه می ریزنمون تو کوچه آدمای بانک
-
۱۳۱
چهارشنبه 4 خرداد 1390 23:22
الهیییییییی قاسم تیکه تیکه شی روزی ۷۰۰ بار مامانم میگن مرتیکه حرومخور دزد
-
۱۳۰
دوشنبه 2 خرداد 1390 11:37
داد زدن خیلی هم برای من خوب نیست قلبم درد میگیره
-
۱۲۹
پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390 21:24
کلی آدم اومدن و رفتن من هنوز نفهمیدم چی کم دارم نمی دونم یعنی دنیا این قدر کثافته که به خاطر اضافه وزن هیچ کسی که کس تو باشه نباشه خستم از ناراحت کردن مامانم خستم از دپرس شدن خستم از کم داشتن چیزی که نمی دونم چیه خستم چند بار تصمیم جدی گرفتم دیگه بهش فکر نکنم چون دارم می بینم که نمیشه ولی ... زدم زیر قولم دلم نمی خواد...
-
۱۲۸
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 22:20
از همه چی خستم نفهم بفهم
-
127
دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 11:08
salam nemidonam ba bi fonti bi wordi va ba in hame tamrin o tahghigh o emtahane lanati che ghalati bayad bokonam