امروز از اون روزاااااااا بود
خونه تکونی داشتیم مام اصلا عادت نداریم یه کله همه جا رو تمیز کنیم نه من نه مامانم
خواهرمم که از ۷ دولت آزاد
حتا اگه آزاد هم نبود یکی هست تقریبا یواشکی نازشو بکشه با اینکه ۶سال از من کوچیکتره
منم که خسته تنها
بدون خونه تکونی هم له و لورده بودم
از ۹صبح تا ۶عصر بدون حتا یه قلپ آب وسط جارو و دستمال گردگیری و زمین شوری
تخت عزیزمو که ۳سال خاطره باهاش داشتمو با مامان بردیم از خونه بیرون ...
کلی شادی دنیا دنیا غم با اون تخت داشتم ...
باهاش کلی حرف زدم
آخرش بهش گفتم کاش تو حسودی کنی به خدا بگی دیگه روی تخت یه نفره نخوابم !
تازه نشسته بودیم همسایه روانی طبقه آخر اومد جیغ و داد که کولرتون آب میده
پارسال هم باهاش بساطی داشتیم
پسر ... اش کلی تهدید ناموسی کرده بود پارسال تا فهمید مامان بابام رفتن مسافرت !
ساعت ۷ عمه ام زنگ زد گفت ۲۰ روز دیگه میاد ایران
نکته اش اینه که ۹۰ درصد برادر شوهرش هم میاد
سلام عزیزم
ایشالا به زودی روی تخت دونفره بخوابی!
برات آرزوی خوشبختی دارم دوست قشنگم
راستی
خدا صداتو شنیده
داره میاد
عجب روزی داشتی !!!
( از ۹صبح تا ۶عصر بدون حتا یه قلپ آب ... ) خوب می خوردی
( آخرش بهش گفتم کاش تو حسودی کنی به خدا بگی دیگه روی تخت یه نفره نخوابم )
( پسر ... اش کلی تهدید ناموسی کرده بود پارسال تا فهمید مامان بابام رفتن مسافرت ! )
فضیه این برادر شوهره چیه ؟
اوخ.......اوخ
منم خونه تکونی دارم
البته نه اینکه فکر کنی که تمیزیم گل کرده ها ! نه!
داره برام مهمون میاد
دیگه خونه هم کثییییف
اینا هم می خوان به هوای دیدن خونه ی تازه عروس همه سوراخ سومبه ها رو ببینن
اخه بعد یه سال و تازه عروس؟
دیگه هیچی دیگه خلاصه
خوشحالم از دوستیت
بی نهااااااااااااااایت