می دونم هیشکی نمی فهمه چی می گم اما به خداااااااااااااااا سخته
سخته ببینیش یه جا دیگه است
حتا بعد ۵ ۶ سال
سخته ببینی بابای بچه ی یکی دیگه است سخته
روح من هنوز این قدر بزرگ نیست ...
زینب نمی دونم قسمتت بود یا شد یا کردیش قسمت خودت
از روی بد جنسی نیست
ولی دعا می کنم حال ۱۸ سال بعد دخترت مثل حال روزهای ۱۹ ۲۰ سالگی من شه
و حال ۲۴ سال بعدش مثل روزهای الان من
فقط برای این که بفهمی
یعنی هر دوتون بفهمین
همین
-------------------------------------------------------------------------------------------
حنانه می دونم این جا رو می خونی
ناراحتم نمی شی فقط بهم می گی خودتو اون ریختی نکن
ولی جون تو نمی فهمی من چی می گم باور کن
از خدا می خوام هیچ وقت جای من نباشی هیچ وقت هیچ وقت
چون کیدنم که نمیتونم چیزی بگم که آروم بشی پس سکوت میکنم
مرسی اومدی
چقدر دلتنگ
سخته
دوست جونم مگه رمزو بهت ندادم؟
داغ دل منم تازه کردی
بعضی چیزا تا آخرعمر با آدم میمونه
عزیزم میفهمم چی میگی.
خیلی حس بدیه. خیلی وحشتناکه.
صبور باش گلم. مطمئن باش خیر و صلاحت این نبوده
پیام گذاشتم برای این مطلب توی قبلی
اگه ناراحت نمی شی سیب خانومی 24 ساله بابام که می نویسه برام خوب میخونه دیگه اینا رو هم و گفت: عاشقی تنها دردی است که آدمی به جانی می خرد و در پایان خزان جسم و بهار روح برایش ارمغان دارد و باز بابام میگه که: این شعار نیست... عاشقی تنها دریایی است که مبتلایان به آن برای غرق شدن در آن تلاش دارند...اصلا بابام ولش، حافظ میگه:عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد...و رند حافظ کسی است که به زعم برخی ببوگلابی است اما در دنیای ظاهرا کوچک خودش همه عالم جا می گیرند و همه چیز به لبخند یا نیشخندی قابل گذار است
کاملا درکت میکنم چی میکشی منم عین شرایط تو رو داشتم ولی باید سعی کنی باهاش کنار بیای چاره ای نیست
نمیگم اگه جای تو بودم خوشحال میشدم اما ناراحتم نمیشدم. به هرحال همه میدونیم که خدا دوستمون داره و جز صلاحمون چیزی نمیخواد.
پس این صلاح تو بوده. لااقل من اینجور میفکرم.