دیروز قرار بود بریم نمایشگاه نشد
خواب خواب بودم ساعت ۸ و نیم خانوم عین اس ام اس داد کمک اجرایی لازمه
۱۰ و نیم رفتم دانشگاه شریف ۵ ۶ ساعت حمالی مفت برای یکی که خیلی عزیزه
دکور زدیم دوئیدیم حضور غیاب پذیرایی توزیع تمرین و ....
۵ و نیم ۶ با دوست جونم و خواهرم رفتیم نمایشگاه رسانه های دیجیتال
تا شنبه هست خواستین برین خوب بود
از کانون پرورش فکری یه بازی خریدم
برنامه های ماه مبارک راز
آداب یهود
از گشنگی داشتم تلف می شدم
خییییییییییییییییلییییییییییییییییی خوش گذشت.
خوشحال شدم که راز خریدیم
۱/شماره حساب بده دوست جون. دیشب از عذاب وجدان خوابم نبرد
۲/به شوهر خواهرت بگو یادش نره از اون قلم مترجما واسه منم بخره
۳/عبری هم خبرش و بده دوستم. هرچند هیچکودوممون پول نداریم
الهی
بچم رو اذیت میکننبا شکم گرسنه کار میکشن
بیا برات یه چی بخرم
لاغر شدی
خانوم سیب از گشنگیه که این قده تند تند توضیح می دی؟ خوب غذا که خوردی خاله سیب بیا قشنگ بگو کجاها رفتی؟ چی کارا کردی؟
چشم خانوم پرنیان خانوم
سلام عزیزم
من همیشه هویجوری هلاک میشم برای عزیزام
منم راز می خوام
سلام عزیزم خوبی تو؟؟؟؟؟
حالا راستش رو بگو ... حالا این ادم عزیز کی بود؟؟؟
همیشه به گردش
دیگه چی خریدی؟