۱۴۶

از پسره ی احمق عوضی همسایه روبرویی متنفرم 

از پسره ی روانی همسایه بالایی متنفرم  

از پسره ی خودشیفته ی همسایه یکی مونده به بالاپشت بوم منزجرم

و .... 

 

اولی چون دیشبم مث خیلی وقتا که مامان باباش خونه نیستن و افسار پاره میکنه ۲ نصفه شب تا ۴ راک گذاشته بود خود خل و چلشم می خوند از بس بلند بود کل خیابون رو صدا برداشته بود 

 

باقیشونم بعدا دلیلاشو می گم 

 

من ۲ شبه گریه می کنم 

من حسود نیستم 

من هیچ راهی ندارم 

من آرزوی مرگ می کنم روزی دست کم ۲۰ بار

۱۴۵

دیشب شب بدی بود هر چند شاید واقعا پیش بیاد 

خواب دیدم 

خواهرم بچه دار شده و اومدن خونه ی ما بچش ۳ سالشه اومده در اتاق منو باز کرده و اومده پریده روی شکم من و داره بالا پایین می پره و دست می زنه و میخنده و بلند بلند میگه مامان مامان بابا مامان بزرگ بیایین بیایین هورا هوورررررررررررررراااااااااا خاله مرده خاله مرده 

 

دلم برای خانوم سیب می سوزه چه قدر بدبخت و تنهام

۱۴۴

نه فقط توی دنیای واقعی توی دنیای مجازی هم بی مخاطبم 

زندگی سخت می گذره  

بدیش اینه حق گله و شکایت نداری 

ماه مبارک مبارک

۱۴۳

مثل حریر مثل نسیم 

من چه قدر محتاجتم 

 

وسط این همه خستگی و دوئیدن کاش میشد وقتی عبور می کنی منو شکل یه تخته سنگ نبینی 

سخت سرد بی احساس 

 

کاش یادت بیاد هر کس دنیا با زور خرقه پوشش می کنه سنگ نیست ... 

 

.........